سكوت
گذآر سُکوتـ قآنون زندگی مَن بآشد وَقتی وآژِه هآ دَرد رآ نِمی فَهمند
همیشه نمیشود خود را به بیخیالی زد و گفت: چقدر احمق بودم که اون لحظه هایی که صدام میکردی عروسکم
نظرات شما عزیزان:
تنهــــا آمده ام ,تنهـــا مـــیروم
یک وقـتهــایــی
شایـــد حتـــی برای ساعتـــی یا دقیــقه ای
کم مــی آوری
…
دل وامانـــده ات یــک نفـــر را مـــی خواهــد
کـه در نــهایــت تــنـفـر
عاشقانه دوستش داری…..
خون میدوید زیر پوستم و با عشق می گفتم جانم
غافل از این که واقعن عروسکی بیش نبودم
عروسک خیمه شب بازی
Zhandark |